به نام خدایی که جان آفرید

سخن گفتن اندر زبان آفرید

خداوند بخشندهٔ دستگیر

کریم خطا بخش پوزش پذیر

ادیم زمین، سفرهٔ عام اوست

چه دشمن بر این خوان یغما، چه دوست

پرستار امرش همه چیز و کس

بنی آدم و مرغ و مور و مگس

چنان پهن‌خوان کرم گسترد

که سیمرغ در قاف قسمت خورد

به قدرت، نگهدار بالا و شیب

خداوند دیوان روز حسیب

مهیا کن روزی مار و مور

وگر چند بی‌دست و پایند و زور